امید چرا قاتل سریالی زنان شد؟
به گزارش وبلاگ آبی اناری ها، امید برک معروف به قاتل بزرگراه، مجرمی است که اقدام به ارتکاب 10فقره قتل علیه زنان جوان و میانسال در شهرستان کرج و شمال کشور نموده بود. او پس از دستگیری و اعتراف به قتل ها، انگیزه های مختلفی را برای ارتکاب این جنایت ها عنوان کرد.
مثل انگیزه اقتصادی، انتقامجویانه یا جنسی. هرچند مدت زمانی از اعدام این بزهکار می گذرد اما جامعه کماکان مستعد و آبستن وقوع چنین حوادث تلخی است و با پاکسازی صورت مساله نمی توان یک جامعه بدون جرم و انحراف و ناهنجاری را تجربه کرد.
هرچند مطالعات مختلفی درباره این قاتل اجرا شده اما به طور کلی باید اشاره نمود آنالیز های آسیب شناختی و جرم شناسانه درباره قتل های سریالی چه در ایران و چه در خارج قدمت چندانی نداشته و مطالعات، مربوط به سه دهه اخیر است و به همین خاطر با داده و یافته های زیادی رو به رو نیستیم.
با این حال هر واقعه جنایی شرایط انحصاری خود را دارد و بی شک قتل های سریالی هم از این امر مستثنا نیست و متاثر از زمینه ها و ریشه های زیستی و روان شناختی یا در نتیجه تلفیق عوامل و بسترهای جرم زا شکل می گیرند البته روشن و مبرهن است که وجود هیچ یک از زمینه ها به تنهایی برای ظهور و استمرار این قتل ها کافی نیست بلکه این زمینه ها باید با برخی مؤلفه های تقویت کننده و آسیب زا ترکیب شود تا زمینه شکل گیری و پیمایش یک قاتل سریالی را در جهت مجرمانه فراهم کند و یک فرد به ظاهر معمولی را که بنا به اظهارات اطرافیان این شخص فاقد آثار و نشانه های حداقلی از نابهنجاری، انحراف و اختلالات شخصیتی بوده، به یک قاتل سریالی تبدیل کند.
بعلاوه چنان شرایطی را ایجاد کند تا از لحاظ انگیزشی یا شخصیتی نوعی سماجت و مداومت در تکرار و میل به کشتن همنوع، بدون ندامت و پشیمانی در او تکوین یافته و چنین فردی را که یک جوان به ظاهر ساده و مسافرکش بوده به ورطه نوعی اعتیاد مجرمانه و شدیدترین جنایت علیه انسان سوق دهد.
به هر حال مطالعه زندگی و گذشته این مجرم، حاکی است او گذشته تاریک، سخت و نابسامانی را که سرشار از آسیب و کمبود و نارسایی بوده پشت سر گذاشته است.
مطالعه زندگی امید و برخی قاتلان سریالی طی سال های اخیر نشان می دهد مهم ترین آسیب دوران کودکی این شخص و امثال او در پدیده طرد شدن و کمبود محبت خلاصه می شود.
کما این که وی در جریان دفاعیات خود همیشه از اختلافات والدین خویش و بی توجهی آنها به خود به اسم یک آسیب جبران ناپذیر یاد می کرد.
آسیبی که به اعتقاد بنده، شاخصه انگیزشی و مهم در بیشتر قاتلان سریالی محسوب می شود و می تواند باعث بروز و تشدید احساس بی ارزش بودن، نالایقی و عدم اعتماد به نفس و حس خود کم بینی و حقارت در این اشخاص شود.
این موضوع باعث می شود به تدریج نوعی فرآیند ضد اجتماعی شدن در شخصیت آنها بروز کند. اگر به برخی مؤلفه های شخصیتی فردی، زیستی امید برک توجه کنیم، مشاهده می کنیم که قربانیان او طیف خاصی از زنان که اغلب زنان جوان و میانسال و هم دارای همسر بودند معرفی شده اند.
جالب این که او در دفاعیات و مصاحبه های خود نه تنها احساس ندامت و پشیمانی نمی نماید بلکه اعلام می نماید هر روز میل به کشتن در او بیشتر و بیشتر می شده و اگر دستگیر نمی شد بازهم به قتل زنان ادامه می داد و از بعد انگیزه شناختی او دلیل این امر را خیانت این زنان به همسران خود معرفی می نماید که البته با آنالیز جنایات ارتکابی از طریق او و توجه به این که امید پس از قتل قربانیان خود به سرقت اموال آنها هم مبادرت می کرد، می توان چنین نتیجه گرفت که ادعای خیانت این زنان نوعی فرافکنی و مظلوم نمایی اجتماعی بوده است. از لحاظ شیوه و روشی که در قتل استفاده شده، اغلب قتل ها از طریق خفگی از طریق روسری یا خفگی با دست بوده و در کنار انگیزه انتقامجویی که به اسم انگیزه قاتل معرفی شده انگیزه اقتصادی و جنسی هم مشاهده می شود.
در جریان مطالعه گذشته این مجرم و طی مصاحبه هایی که با او انجام شد اعلام می نماید به خاطر شکایت واهی یک زن که قصد اخاذی از او را داشته و او در دوران جوانی پول درخواستی این زن را نداشته مدتی را بی گناه در زندان به سر می برد و از نظر او این برچسب زنی مجرمانه، یک برچسب زنی ناعادلانه و برخلاف حقیقت بوده و موجب بروز و تقویت حس انتقامجویی از زنان در او می شود اما گذشته از این انگیزه های فردی، نامبرده در بخشی از اظهارات خود به سابقه خانوادگی و دعواهپای والدین خویش که همراه با بی توجهی و کمبودهای عاطفی و طرد شدن از حلقه خانواده بوده اشاره می نماید حتی خصیصه بدبینی و شکاکیت را به پدرش نسبت می دهد و دلیل اصلی اختلافات و دعواهای والدین خود را همین بدبینی و شکاکیت می داند.
از طرف دیگر در بخش دیگر اظهارات اعلام می نماید در مواردی که مرتکب قتل می شدم به نوعی آرامش روحی می رسیدم. در جای دیگر هم می گوید تحت تاثیر مصرف الکل یا داروهای اعصاب حالت عادی نداشتم و هر بار که قتلی را انجام می دادم احساس آرامش می کردم.
از منظر بزه دیده شناسی ملاحظه می شود که دلیل زنان قربانی به دلیل شرایط و سبک و شیوه خاص زندگی خود که توام با نوعی بی پروایی در مدیریت رفتار و رفت و آمد بوده خود به اسم یک محرک مقصر و جرم زا زمینه بزه دیدگی خویش را از طریق این شخص فراهم نموده اند و در نهایت این فرد مجال و فرصت پیدا نموده طی سالیان متمادی مبادرت به قتل قربانیان بی دفاع و البته تا حدودی مقصر کند که البته این درباره همه قربانیان صادق نیست.
در تحلیل نهایی دلیل شناسانه و جرم شناختی از عوامل موثر در شکل گیری این قتل های سریالی آنچه مسلم است این که وقوع جنایات ارتکابی از طریق این قاتل متاثر از علل و عوامل مختلفی بوده که برخی از این عوامل به زمینه های زیستی و شخصیتی او بر می شود. بخش مهم دیگر به شرایط و بسترهای محیطی جرم زا به ویژه محیط خانواده و اجتماع و در کنار این عوامل،بخشی هم به مداخله و نقش آفرینی و مطلوبیت اهداف و سیبل های مورد نظر یعنی قربانیان قتل های سریالی بر می شود.
آنچه مهم است و حتی در آخرین دفاعیات این مجرم هم بیان شد این که با اعدام این افراد هر چند بتوان یک آرامش نسبی و ظاهری را بر جامعه حاکم کرد و موجبات تسکین و کاهش آلام و دردهای ناشی از جرم را مخصوصا نسبت به خانواده های قربانیان فراهم کرد مع الوصف باید این نکته را از منظر سیاستگذاری جنایی و اجتماعی مدنظر قرار داد مقابله با بزهکاری آن هم با ابزار مجازات بدون ریشه یابی علل موثر در وقوع جرم صرفا نوعی مبارزه با معلول تلقی می شود و در بلند مدت نمی تواند به اسم تنها ابزار موثر در پیشگیری و جلوگیری از تکرار جرم محسوب شود.
از این جهت به نظر می رسد تاکید بر برنامه های پیشگیرانه وضعی در حوزه های خانوادگی، فرهنگی آموزشی و غیره یک عامل مفید و موثر درکنترل و کاهش این جرایم و جنایت ها تلقی می شود.
دکتر ایوب میلکی - جرم شناس و عضو هیات علمی دانشگاه / ضمیمه تپش روزنامه وبلاگ آبی اناری ها
منبع: جام جم آنلاین